
هئیت خلخالیهای مشهد چطور راهاندازی شد؟
حوالی دوره استبداد رضاخانی و ممنوعیتهای مراسم عزاداری ماههای محرم و صفر بود که یدالله و امانالله از روستای «کیوی» استان آذربایجانشرقی به مشهدالرضا(ع) آمدند.
برادرانخلخالی بر سرارادت به علیبنموسیالرضا(ع)، به مشهد هجرت کردند تا در جوار حضرتش، میراثدار سنتی کهن باشند که از پدرانشان به آنها به ارث رسیده بود؛ میراث برپایی محفل عزای حسینبنعلی(ع) و یاران وفادارش.
میراثی که بعداز آنها به فرزندان ذکور خاندان خلخالیها رسید تا امروز هیئت قمربنیهاشم(ع) با قدمت بیش یکقرن برپاکننده مراسم بزرگ عزای سیدالشهدا(ع) و خاندانش در شهر مشهد و محله آزادشهرمشهد باشد.
حفظ عزای حسینی، سنگبنای مسجد سیدالشهدا(ع)
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است». کتیبهها و پرچمهای مزین به مرثیه معروف محتشم کاشانی و اسماء ائمه اطهار(س) و یاحسین(ع) و یا اباالفضل(ع) دورتادور فضای مسجد سیدالشهدا(ع) را سیاهپوش کرده است.
اینجا شور حسینی از آغازین روزهای ماه محرم موج میزند. جوانترها در تکاپوی آمادهشدن برای هرچه باشکوهتر برگزارکردن مراسم عزاداری هستند و بزرگترها در تدارک میزبانی و فراهمآوردن اسباب راحتی هیئتی که آخر ماه صفر از استان آذربایجان میهمان آنان خواهند بود.
محمدمهدی برادران درمیان جمعیت دیده میشود؛ کسیکه تولیت مسجد سیدالشهدا (ع) و حسینیه قمربنیهاشم (ع) به او سپرده شده است. او قدمت محافل عزای حسینی در خاندان خلخالیها را بیشاز ۱۳۰ سال میداند و از میرزامحمد، جد بزرگش، میگوید که بنیانگذار این محافل، خیلی سال پیش از محدودیتهای عزاداری در دوره رضاخان بود.
محمدمهدی تعریف میکند: جد بزرگ ما ارادت خاصی به ائمه اطهار داشت و اصرار بسیار به سنت برپایی مجالس عزای شهدای دشت کربلا. سنگ بنای مسجد جامع خلخال را هم او به نیت زندهنگهداشتن یاد و نام شهید دشت کربلا و یارانش بنا نهاد و هیئت قمربنیهاشم(ع) خلخالیها از همان سالها پایهگذاری شد.
قدمت محافل عزای حسینی در خاندان خلخالیها بیشاز ۱۳۰ سال است و میرزامحمد آن را پایهگذاری کرده است
عزاداری پنهانی در اندرونیها
تولیت مسجد سیدالشهدا (ع) و حسینیه قمر بنیهاشم (ع) ما را میبرد به دهه ۲۰ که پدربزرگش یدا... به همراه برادرش، امانا... به مشهد آمدند و نزدیک حرم ساکن شدند. امانا... کسبوکار قافلهداری و آوردن زائران امامرضا (ع) را برای خود برمیگزیند و یدا... با ایجاد چند مسافرخانه در اطراف حرم به کار اسکان و پذیرایی از زوار امامرضا (ع) مشغول میشود.
او تعریف میکند: اسکان در ابتدا در خانهها انجام میشد و مختص اسکان و پذیرایی از علما و بزرگان دینی بود که برای زیارت به مشهد سفر کرده بودند. در ادامه با افزایش تعداد مسافر و زائر، پدربزرگم مسافرخانههایی در اطراف مشهد راهاندازی کرد که تعداد زیادی از آنها در دهه آخر صفر و شهادت علیبنموسیالرضا(ع) دراختیار دستههای عزاداری قرار گرفت که از خلخال و اطراف آن برای عزاداری به مشهد میآمدند.
نقطه اشتراک راهی که دو برادر خلخالی برای خود انتخاب کرده بودند، برپایی محافل عزاداری در ماههای محرم و صفر در منازل خودشان و مراقبت از میراث پدر بود. او به نقل از پدرش، حاجمحمدحسین، تعریف میکند: باوجود ممنوعیت برگزاری مجلس عزای حسین(ع) در دوره استبداد رضاشاه، باز هم این مجلس در خاندان ما و در منزل پدربزرگم در محله طبرسی تعطیل نشد. طوریکه پدرم تعریف میکرد، آن سالها برپایی مجلس عزاداری و سینهزنی جرم بود. مأمورها در کوچه و خیابان مراقبت میکردند که مجلس و دسته عزاداری برپا نشود و تجمعی شکل نگیرد.
اما با همه سختگیریها پدربزرگم این مجلس را برای اهل خانهاش برگزار میکرد. او تعریف میکرد روحانی سحرگاه پنهانی و بدون اینکه لباس روحانیت به تن داشته و معمم باشد، وارد خانه میشد و در اندرونی که فقط اهل خانه حاضر بودند، روضه و ذکر مصیبتی خوانده میشد و قبلاز روشنشدن هوا از روی پشتبام خانه همسایهها محله را ترک میکرد، مبادا اگر به دست مأموران رضاخان گرفتار شد، متوجه شوند از کدام خانه بوده است.
از طبرسی به راهنمایی و سپس آزادشهر
تا زمان حیات حاجیدا... مراسم عزاداری در منزل بزرگش در محله طبرسی برگزار میشد. با فوت او این میراث به محمدحسین فرزند ذکور و ارشدش رسید تا سالهای بعد، منزلشان در محله راهنمایی، یکی از محافل پرشور عزای حسین (ع) در دهه اول محرم و دهه آخر صفر باشد.
البته به گفته وراث، دورهای هم این هیئت مراسم روضهخوانی و عزاداریاش را در مسجد بزرگ ملاحیدر در محله سراب برگزار میکرد، اما اواخر دهه ۵۰ بود که حاجمحمدحسین تصمیم گرفت با ساخت مسجدی در محله آزادشهر، مکانی ثابت برای برپایی مراسم هیئت قمربنیهاشم (ع) خلخالیهای مقیم مشهد در دهه اول محرم و دهه آخر ماه صفر بنا نهد. مسجد در سال۶۳ آماده بهرهبرداری شد و تا روز سوم محرم سال۶۸، یعنی آخرین روز حیات واقف مسجد و متولی هیئت، خودش تولیت مسجد و حسینیه و مسئولیت برگزاری محافل عزاداری را عهدهدار بود.
محمدمهدی که بعداز پدر، تولیت مسجد و حسینیه به او محول شده است، تعریف میکند: پدرم با آنکه ریاست زمینهای اراضی آستان قدس را عهدهدار بود و میتوانست آن زمان برای ساخت مسجد از زمینهای آستانهای منطقه استفاده کند، بنا به اعتقادات قلبی با هزینه شخصی، زمینی نزدیک بولوار وکیلآباد خرید و اقدام به ساخت این مسجد و حسینیه کرد.
اواخر دهه ۵۰ حاجمحمدحسین تصمیم گرفت با ساخت مسجدی در محله آزادشهر، مکانی ثابت برای خلخالیهای مقیم مشهد برپا کند
در فاصله سالهای ساخت این مسجد، مراسم عزاداری هیئت در زمینهای خاکی روبهروی بنای نیمهساز مسجد برگزار میشد و روز عاشورا دسته عزاداری ابتدا در کوچههای محله و در ادامه راسته بولوار وکیلآباد به سمت حرم مطهر به حرکت در میآمد.
تولیت مسجد، متولی برپایی مراسم عزاداری
روی دیوار راهرو ورودی مسجد، قاب عکس بنیانگذاران اولیه هیئت قمربنیهاشم (ع) جانمایی شده است و در میانه دیوار هم، وقفنامه حاجمحمدحسین قرار دارد. تولیت امروز مسجد و حسینیه قمربنیهاشم (ع) با اشاره به موقوفه پدر تعریف میکند: پدر در زمان حیات، ثلث مالش را خرج ساخت این مسجد کرد. مراسم عزاداری در دهه اول محرم و دهه آخر صفر، برعهده وراث خاندان برادرانخلخالی است. او از تأکید پدر به مدیریت مراسم میگوید و اینکه در نبود تولیت، این مهم برعهده امام جماعت است که نگذارد چراغ مجلس عزای حسین (ع) خاموش بماند.
از مراسم خاص این هیئت، میزبانی از هیئات و دستههای عزاداری خلخالیهایی است که در ایام شهادت امامرضا (ع) در دهه آخر صفر از آذربایجان شرقی به مشهد میآیند و مراسمی در این مکان دارند.
محمدمهدی تعریف میکند: اوج عزاداریهای هیئت قمربنیهاشم (ع) به ایام رحلت پیامبر (ص) و شهادت امامرضا (ع) برمیگردد. ایامی که در یک بازه زمانی، بیشتر از ۱۰اتوبوس هیئتی به مسجد ما میآیند برای برگزاری مراسم سینهزنی و نوحهخوانی، در این محله جای سوزنانداختن نیست و شور حسینی عجیبی در محله دیده میشود.»
سنت عزاداری خاص بانوان خاندانخلخالی
در نخستین شب از ماه محرم، با شروع پیشخوانی اذان و آمدن دستههای سینهزنی برای برپایی و ادای نماز و مراسم عزاداری به حسینیه در طبقه اول میرویم. سرتاسر حسینیه قمربنیهاشم (ع) با پرچم و پارچههای سیاه پوشانده شده است.
روی میز مستطیلشکل که به یکی از پایه ستونهای وسط حسینیه تکیه داده شده است، پرچم مخمل سبزرنگی مزین به نام حضرت فاطمهالزهرا (س) دیده میشود که جلوه خاصی دارد. چند زن جوان تشت بزرگی را از زمین برمیدارند و روی میز که حالا سیاهپوش شده است، میگذارند.
صدای صلوات فضای حسینیه را پر میکند. بهجتخانم، همسر واقف مسجد، از رسم قدیمی تشت گذاری در این حسینیه میگوید که بیش از نیم قرن انجام میشود؛ مراسمی که در قسمت زنانه، یکی از رسوم خاص این هیئت عزاداری است.
بهجتخانم که بیش از پنجاهسال یکی از گردانندگان قسمت بانوان هیئت است، با اشارهبه تشت و گلابپاشی که روی میز چوبی قرار دارد، میگوید: زمانیکه برادران خلخالی از آذربایجان به مشهد کوچ کردند، سماورهای بزرگ، دیگ، پایه، تشت و گلابپاش هیئت را با خود آوردند. اما طبق گفتهها و شنیدههایی از مرحوم همسرم بهدلیل نداشتن جا، ابتدا اسباب عزاداری هیئت در مدرسه نواب به امانت گذاشته شد، اما بعدها آن وسایل بهجز این تشت و گلابپاش، برای مراسم مدرسه نواب وقف شد.
او ادامه میدهد: آیین تشتگذاری در روز اول محرم بین ترکزبانها رسمی قدیمی است. به نیت شهدای کربلا در روز اول محرم، تشت پاکیزهای را با آب زلال و تمیز پر میکنند و بعداز انداختن پارچهای سیاه بر آن به مدت دهدوازدهشب، دور آن عزاداری و نوحهخوانی میشود. شب آخر بعد خواندن روضه حضرت ابوالفضل (ع) و همخوانی نوحههای ترکی، پارچه سیاه به کنار زده شده و از آب تشت به نیت تبرک به عزاداران داده میشود.
آیین تشتگذاری در روز اول محرم بین ترکزبانها رسمی قدیمی است
به یاد نوحهخوانها و خادمانی که نیستند
فاطمهخانم، خواهرزاده حاجمحمدحسین، میگوید: گردانندگان و متولیان هیئت قمربنیهاشم(ع) پسرداییهایی من هستند و وارثان خاندان برادران خلخالی و فامیل وابسته. از چند هفته قبل محرم، این فامیل به جنبوجوش میافتد.
فاطمهخانم که بههمراه خواهرش بعد از مادر، نوحهخوانی کنار تشت را عهدهدار شدهاند، میگوید: ما نوحهخوانی مادرم، خاله و عمه پدرم و دیگر بزرگان خاندان را دیده و حال خوش این عزاداری را به چشم شاهد بودهایم، اما من خودم بهشخصه هیچوقت تصور نمیکردم افتخار نوحهخوانی پای این تشت نصیبم شود.
او مادربزرگش، سناخانم و عمه و خالههای مادرش را یاد میکند که درکنار مادر، دور تشت نوحهسرایی میکردند؛ «زمانی که پیشنهاد خواندن نوحه به من داده شد، راستش چون حس میکردم باید خیلی لایق باشی تا این توفیق نصیبت بشود، مردد بودم. تنها موضوعی که باعث شد قبول کنم، یادکردن از عزیزانی بود که عمری در دهه اول ماه محرم و شب شام غریبان امام حسین(ع) و یارانش پای این تشت دم گرفتند و عزاداری کردند؛ به این امید که بعدها سر این سفرهها و مراسم از ما یاد کنند.»
میراث ماندگار
پارچهای پلاستیکی سفید که لبالب آب است، از پنجره آبدارخانه حسینیه دستبهدست میشود که بهدست فاطمهخانم و بهجتخانم، بزرگترهای این جمع برسد تا به رسم بزرگتری، اولین ظرف آب، به دست بزرگترها در تشت ریخته شود.
بهجتخانم بعداز صافکردن قاب عکس همسرش، حاجمحمدحسین که پشت تشت قرار دارد، ظرف آب را با زمزمهای زیر لب و صلوات در تشت میریزد. بانوان جوانتر و دختربچهها هم وضو میگیرند و ظرف آبی را به نیتی در تشت میریزند و بعد پرشدن ظرف، یک تخته چوبی حدود یکمترونیم در پنجاهسانت را که دورتادورش پارچه سیاه پوشیده شده است، روی ظرف آب میگذارند و پارچه سیاهی بر آن میکشند.
بهجتخانم همانطورکه شمعهای روی میز را روشن میکند، میگوید: همه این مراسم و سنتها برای زندهنگهداشتن واقعه کربلا و مظلومیت سیدالشهدا(ع) و خاندان و یارانش است. از گذشتگان به ما رسیده و ما سعی میکنیم با سهیمکردن کوچکترها در سنتها این میراث را به آنها بسپاریم تا چراغ محفل عزای حسین(ع) روشن بماند.
*این گزارش چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.